نقد سریال دل
سریالهای شبکه نمایش خانگی یکی بعد از دیگری منتشر میگردند و مسافت شان از معاش حقیقی مردمان هم دورتر می شود . بعد از نشر سریال های ضعیفی مانند « مانکن » با فضای گران قیمت , حال نوبت به « دل » رسیده که به معاش قشر مرفه جامعه بپردازد و در آن هیچ آدرس از معاش بخش بزرگی از جامعه نباشد . اما این که سوژه یک سریال شامل قشر خاصی نباشد , یک نقص محسوب نمیشود البته اینطور که به لحاظ میرسد , تهیه و تنظیم کنندگان سریالهای شبکه نمایش خانگی ابداً اعتقادی به ماجرا هایی که قشر ضعیف جامعه را دربرگیرنده می شود ندارند و همگی آ«ها بطور یکسان , شیدا قصه ماجرا های گرانقیمت و به کارگیری های تبلیغاتی حتمی از این گونه سبک معاش میباشند .
« دل » به کارگردانی منوچهر هادی هم با همین حالت تشکیل شده و یک مسافت تازه از مقدار ضعیف و تصنعی و مصنوعی بودن با دیگر ساخته های شبکه نمایش خانگی تولید نموده است . ماجرا این سریال معمولی و تکراری است . عشق و علاقه های سابق که از منش رسیده اند تا زندگی های نو صورت گرفته را نابود نمایند . داستانی که دستکم تاکنون در شبکه نمایش خانگی دوچندان دوست داستنی بوده و مخاطبین اکثری را در سوی خویش جلب نموده است . در اینجا هم ماجرا در رابطه دختری به اسم رستا ( با بازی بد ساره بیات ) است که در شٌرف وصلت با آرش ( حامد بهداد ) است ولی عشق دیرین رستا از راه میرسد و این عروسی در گیر اخلال می شود .
نکته خیره کننده در رابطه سریال « دل » این که در اینجا استعمال از اسپانسرها به حدی بسیار و غیرمعقول است که زمان اثر گذار سریال « دل » در هر بخش را به مشقت به 20 دقیقه میرساند . تاکید فراوان دوچندان اسپانسرها بر نمایش محصولاتشان در سریال مخصوصاً در قضیه سالن تزویج , زیاد زننده و بیرون از عُرف های متداول سریال سازی هست . این تاکید به حدی متعددی است که در یک نما هنگامی که پدرِ آرش مخارج سالن را از پسرش اخذ می نماید , دوربین به روی هزینه سالن چندین ثانیه ای فو می نماید تا مخاطب بداند سالن گرانقیمت که درپی خواهد روءیت کرد , چه میزان هزینه ای را بابت برگزاری عروسی اخذ می کند!
درصورتی که به مساله دخالت حامی مالی در محتوای سریال که فراوان زننده و غیرقابل اعتقاد و باور است توجهی نکنیم , نمی توانیم از کیفیت مضاعف ناامید کننده سریال دیده پوشی کنیم . حالت فیلم نامه این سریال بحرانی است و شخصیت پردازی ها در رعایت ابتدایی ترین قواعد خویش هم باخت خورده می باشند . در « دل » تیم ای از تیپ های کاملاً کلیشه ای به دیده میخورد که دوران به کار گیری از آنان به سریال های تعدادی ده سال پیش جمهوری اسلامی ایران گشوده میشود . صورت مامان شوهر خبیث و دشمنی ورز که هیچ نکته اخلاقی در وجودش ندارد در کنار همسر زن ذلیل , فقط جزو شخصیت های تک بعدی سریال را دربرگیرنده می شود که دیالوگ هایشان هم به سوی کلیشه ای بودنشان درج شده شدهاست .
تاکید بی جهت بر به کار گیری افراطی از آوا در جریان داستان هم یکی دیگر از اشکالات تعجب آور « دل » است . آهنگ های اکثر وقت ها لبریز حجمی که گهگاه چه بسا از صدای شخصیت ها بلندتر است که سبب می شود نتوان به صدق دیالوگ ها را شنید . این آهنگ ها تناسبی نیز با موقعیتی که مشاهده خواهیم کرد ندارند . در بخش بازیگری هم به غیر از حامد بهداد که توانسته شخصیت پردازی ضعیف آرش را با بازی تقریبا خوبش جبران نماید , دیگر بازیگران گزینش های اشتباهی برای سریال به لحاظ می رسند . بازی بد ساره بیات در کنار بازی تکراری نسرین مقانلو در نقش زنی سلطه گر , « دل » را در مسئله بازیگری نیز به یک باخت تبدیل نموده است .
« دل » یکی دیگر از سریال های ضعیف شبکه نمایش خانگی است که چندان گرفتاری مخاطب ندارد و بیشتر برای راضی کردن دل اسپانسرها تشکیل شده . در تولید « دل » کوچکترین مساله فیلمسازی رعایت نشده و در قبال تا جایی که قابلیت و امکان داشته , فریم دوربین در دست اسپانسرها بوده تا چگونگی به تصویر کشیدن محصولاتشان را در سریال به دست بگیرند . بایستی مشاهده کرد مسیر سقوط سریال سازی در شبکه نمایش خانگی تا کجا پیش خواهد رفت .
درباره این سایت